بارانباران، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره

باران یعنی زندگی

سفر به شیراز

نازنازی مامان چند روز پیش واسه اولین بار سه نفری رفتیم شیراز. سفر کوتاهی بود. به دلایلی به من نه تنها خوش نگذشت بلکه... قسمت خوب ماجرا رفتن به خونه عمو مهدی و زهرا خانم بود. یک روز هم باهاشون رفتیم تخت جمشید.اونجا عکس هم گرفتیم . مامان و بابا هم اسب سواری کردند. خیلی خوب بود. میدونی من همیشه دلم می خواسته که یک اسب سفید و خوش استیل داشته باشم. شاید یه روز بیاد که واسه شما بخرم. البته اگه دوست داشته باشی. وقتی هم برگشتیم بوشهر، خاله شیما یک غذای خوشمزه درست کرده بود. عمو بهروز زحمت کشید آورد و ما هم سریع زدیمش تو رگ. این هم عکس باران خوشگله در حافظیه و تخت جمشید:( عکس ها آپلود نمیشه)       ...
7 مرداد 1390

بدون عنوان

دندان بالا سمت چپ شماروز چهارشنبه ١١ خرداد سر زد. دختر خوشگلم هر دندونی که در میاری ، یه سرمایی هم میخوری. باران جون از روز ٢٠ خرداد وقتی میگم توپت کو به توپ اشاره می کنی. ولی شب ها خیلی بد میخوابی. نیمه های شب بیقراری میکنی(البته تو خواب).  
21 خرداد 1390

شعر مادر از فریدون مشیری

باران جان این شعر را امسال روز مادر همراه با یه هدیه ناقابل از طرف خودم و خودت تقدیم می کنیم به مادر جون.   تاج از فرق فلک برداشتن ،   جاودان آن تاج بر سرداشتن :   در بهشت آرزو ره یافتن،   هر نفس شهدی به ساغر داشتن،   روز در انواع نعمت ها و ناز،   شب بتی چون ماه در بر داشتن ،   صبح از بام جهان چون آفتاب ،   روی گیتی را منور داشتن ،   شامگه چون ماه رویا آفرین،   ناز بر افلاک اختر داشتن،   چون صبا در مزرع سبز فلک،   بال در بال کبوتر داشتن،   حشمت و جاه سلیمانی یافتن،   شوکت و فر سکندر د...
1 خرداد 1390

قیصر امین پور

هنوز    هنوز دامنه دارد هنوز هم که هنوز است درد دامنه دارد شروع شاخه ی ادراک طنین نام نخستین تکان شانه ی خاک و طعم میوه ی ممنوع که تا تنفس سنگ ادامه خواهد داشت و درد هنوز دامنه دارد ... ...
1 خرداد 1390

خود شکن - شعر حمید مصدق

این مرد خود پرست این دیو، این رها شده از بند مست مست استاده روبه روی من و خیره در منست *** گفتم به خویشتن آیا توان رستنم از این نگاه هست ؟ مشتی زدم به سینه او، ناگهان دریغ آئینه تمام قد روبه رو شکست . ...
1 خرداد 1390

بدون عنوان

گفتي كه به احترام دل باران باش باران شدم و به روي گل باريدم. گفتي كه ببوس روي نيلوفر را به عشق تو گونه هاي او بوسيدم. گفتي كه ستاره شو دلي روشن كن من هم چون گل ستاره ها تابيدم. گفتي كه براي باغ دل پيچك باش بر ياسمن نگاه تو پيچيدم. گفتي كه براي لحظه اي دريا شو دريا شدم و ترا به ساحل ديدم. گفتي كه بياد لحظه اي مجنون باش مجنون شدم و ز دوريت ناليدم.       ...
22 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

من پری کوچک غمگینی را می شناسم که در اقیانوسی مسکن دارد و دلش را در یک نی لبک چوبین می نوازد، آرام، آرام پری کوچک غمگینی که شب از یک بوسه می میرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد. ...
22 ارديبهشت 1390